یه پست طولانی
سلام به همه دوستای گلم شرمنده که من اینقدر تنبل شدم و دیر به دیر پست میذارم امیدوارم که همتون خوب باشید و سال خوبی رو اغاز کرده باشید جونم براتون بگم گه اهورایی من خیلی بزرگتر شده کلی صحبت میکنه میره مهد کودک و عاشق اونجاست وقتی میبرمش دیگه نمیخواد بیا خونه وباید با کلی نق و گریه بیارمش همش میخواد بازی کنه میگه مامان بیا بازی و من و همبازی خوبی نیستم زود خسته میشم اما باباییش پایه بازی اهورا جووونه خلاصه از وقتی اهورا رفته مهد همه چی خیلی بهتر شده من میرم باشگاه کلی سر گرمم و همه چی خدا رو شکر عالیه عید هم یه سفر کوچولو به کیش رفتیم که خیلی هم خوش گذشت جای همه دوستان خالی اونجا هم اهورا خییلی خوب و پایه بود خوب هم غذا میخورد و خدا رو شکر سفر خوبی بوود اهورا یی خیلی بلا شدع وقتی کار بدی انجام میده زود میاد منو میبوسه تا دعواش نکنم الهی فدات شم مادر عمر منی یه چند تا از عکسهای سفرمون رو میزارم و قول میدم زود بیام پیش همتون فعلا...