اولین بار که نمیدونم من رو کجا بردن شاید یه نوع ددر
سلام من اهورا هستم دیدم مامانم همش میاد اینجا و از من مینویسه گفتم اینبار خودم یواشکی بیام و بنویسم این روزا من خیییییییییییییییییییییییلی زیاد شیطون شدم همش سعی میکنم از همه چی بالا برم بیچاره مامانم راستی داشت یادم میرفت دیشب مامانی با یه لباس عجیب غریب اومد سراغم بعد رفتیم ددر اما اونجا همش شغول بود من یه کم اولش میترسیدم اما بعععععععععد خوب شد همه خانم بودن نمیدونم من رو چرا برده بودن اون تو خلاصه هر چی فکر کردم چیزی سر در نیاوردم گرفتم تو بغل مادر جووونم خوابیدم گفتم من یه چرتی بزنم تا اینا به کاراشون برسن کلی انگشت خوشمزه ام رو که به همه چی ترجیحش میدم خوردم و خوابیدم یه دوست هم پیدا کردم ارمین پسر دایی مامانم نمیدونم اون رو چرا راه داده بودن تو مجلس خانما این مامان من چه جاهایی من رو میبره ولی من اقا بودم اصلا نگاه ضایع نمیکردم همش یباشکی به کسی نگین ها اگه بدونه دیگه من رو با خودش نمیبره تو خانم ها