مامان مهدی اهورا
سلام دوستای گلم امیدوارم که حسابی به همتون خوش گذشته باشه ما این چند روز با اهورا و باباش حکایتها داشتیم اهورا اولین حرفی که به زبون مبارک جاری کرد بابا بود منم خوشحال بودم و
یش خودم میگفتم تا یک ماه دیگه مامان هم میگه و باباش همش یادش میداد که مامان هم بگه اما من و جناب پدر خیلی خوش خیال بودیم اهورا خان به باباش میگه مامان بعضی وقتها هم میگه بابا عجججججججججججب ما هم که فعلا هستیم دیگه همون خوش خیال بهترهراستی اهورا جوون هشت ونیم ماهگی هم یاد گرفت چهار دست وپا بره هم دست میگیره بلند میشه اینم از پیشرفت های اقا خیلی به بابا مهدی و مامان مهدی علاقه داره این چند روز بدتر هم شدههههههههههه من نمیدونم بابا که میره سر کار چیکار کنم اهورا لحظه تحویل سال خواب بود این اولین عکسش هست که داشتیم میرفتیم خونه مامان بزرگش اینم بابای اهورا